شماره پنجاه و چهارم | بوستان ۴۲ | باب چهارم
Update: 2025-10-18
66
Description
پادکست سعدی | فصل سوم |
|باب چهارم بوستان| در تواضع
همین بس که دنیا به دین میخورند|
| خوانش و شرح: محمدرضا طاهری|
--‐-----------------------------------------------------
---------------------------------------------------------------
برای ثبت نام در جلسات آنلاین خوانش و شرح متون کهن با محمدرضا طاهری، در تلگرام به شماره زیر پیام بدهید:
+989305681884
______________________________________
اگر مایلید اسپانسر یک یا چند قسمت بشوید به ما ایمیل بزنید:
saadi.podcast@gmail.com
---------------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------
موسیقی آغاز: پرویز مشکاتیان
آواز: بنان
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel







در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، در ساعت ۱۹:۵۲ دقیقه، حساب کاربری علی خامنهای در شبکه ایکس تصویری همراه با توضیح منتشر کرد که در پایان جمله نقطه نداشت. حسین شنبهزاده در پاسخی زیر این پست تنها یک «.» گذاشت. این نقطه در همان زمان بیش از ۱۷ هزار لایک گرفت درحالیکه پست حساب کاربری خامنه ای تا زمان دستگیری شنبهزاده فقط ۸۲۰۰ لایک دریافت کرده بود.
ز روی گمان بر من اینها که بست من از خود یقین میشناسم که هست وی امسال پیوست با ما وصال کجا داندم عیب هفتاد سال؟ به از من کس اندر جهان عیب من نداند به جز عالم الغیب من ندیدم چنین نیک پندار کس که پنداشت عیب من این است و بس به محشر گواه گناهم گر اوست ز دوزخ نترسم که کارم نکوست گرم عیب گوید بد اندیش من بیا گو ببر نسخه از پیش من کسان مرد راه خدا بودهاند که برجاس تیر بلا بودهاند زبون باش چون پوستینت درند که صاحبدلان بار شوخان برند گر از خاک مردان سبویی کنند به سنگش ملامت کنان بشکنند
نخواهم در این وصف از این بیش گفت که شنعت بود سیرت خویش گفت فرو گفت از این شیوه نادیده گوی نبیند هنر دیدهٔ عیبجوی یکی کرده بی آبرویی بسی چه غم داردش ز آبروی کسی؟ مریدی به شیخ این سخن نقل کرد گر انصاف پرسی، نه از عقل کرد بدی در قفا عیب من کرد و خفت بتر زو قرینی که آورد و گفت یکی تیری افکند و در ره فتاد وجودم نیازرد و رنجم نداد تو برداشتی و آمدی سوی من همی در سپوزی به پهلوی من بخندید صاحبدل نیکخوی که سهل است از این صعب تر گو بگوی هنوز آنچه گفت از بدم اندکی است از آنها که من دانم از صد یکی است
سپید و سیه پاره بر دوخته به سالوس و پنهان زر اندوخته زهی جو فروشان گندم نمای جهانگرد شبکوک خرمن گدای مبین در عبادت که پیرند و سست که در رقص و حالت جوانند و چست چرا کرد باید نماز از نشست چو در رقص بر میتوانند جست؟ عصای کلیمند بسیار خوار به ظاهر چنین زرد روی و نزار نه پرهیزگار و نه دانشورند همین بس که دنیا به دین میخورند عبایی بلیلانه در تن کنند به دخل حبش جامهٔ زن کنند ز سنت نبینی در ایشان اثر مگر خواب پیشین و نان سحر شکم تا سر آکنده از لقمه تنگ چو زنبیل دریوزه هفتاد رنگ
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۳ - حکایت در معنی سفاهت نااهلان طمع برد شوخی به صاحبدلی نبود آن زمان در میان حاصلی کمربند و دستش تهی بود و پاک که زر برفشاندی به رویش چو خاک برون تاخت خواهندهٔ خیره روی نکوهیدن آغاز کردش به کوی که زنهار از این کژدمان خموش پلنگان درندهٔ صوف پوش که چون گربه زانو به دل برنهند و گر صیدی افتد چو سگ در جهند سوی مسجد آورده دکان شید که در خانه کمتر توان یافت صید ره کاروان شیرمردان زنند ولی جامه مردم اینان کنند
سپاس 🌹🙏
سپاس استاد یاد اون قسمتهایی افتادم که در کامنتها دنیا باهاتون خوب تا نمیکرد اما شما تحمل میکردید 🙏❤️
.
افصح المتکلمین✨ سعدی شیرین سخن✨✨👌
خلاصه که حظ کردم، قربون دهنت مرد🥹😍
الان فهمیدم من خودمم صاحبدلم تاالان فک میکردم موجودِ " به تهِ پا بگیری" هستم که هرکی هرچی میگه میخندم میگم اره همون درسته نگو صاحبدل بودم آ🤣🤣🤣
چو زنبیل دریوزه هفتاد رنگ یعنی چقد باید پررو باشی که خودت اومدی گدایی، طرف پول نداشته بده بعد داری بهش میگی دریوزه ی گدا😆😆😆 سرش به ماتحتش پنالتی میزنه
عبای بلیلانه خیلی بانمک بود😂😂👍
قشنگ پته ی رفیقشو ریخت وسط، یه " بگم بگم " هم قبلش نگفت!!! مستقیم گفت😆😆
که شنعت بود سیرت خویش گفت😐😂 مرد چرا خودزنی کردی🤣 قشنگ از همون موقع دعوای اصلاح طلب، اصولگرا ابلهانه شدید بوده نمیدونستن که ،اصطلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا😒😒😆😆
به دخل حبش جامه ی زن کنند!!!! مردک هیز خو تو از کجا میدونی چی تن زن اونه 😐😐😂😂 دربیاد جفت چشات
این گدا میتونه لقب لاشی ترین گدای تاریخ رو بگیره😐خو بیشرف تو همین جد و جهدی که در فحش کاری داشتی رو بجاش کار کرده بودی الان تاجر بودی، بیل بخوره به کمرت ایشالا😂😂😐😐
شما یکی از صاحبدل ترین موجودات روی زمینی🥹🥹😍😍من خیلی بیشعوری بی ادبی کردم و شما صاحبدلی کردین😍😂
اونجا که میگه:" بخور مردم آزار را خون و مال" خیلی دوس داشتم، باهرکی مثل خودش رفتار میکنه😆😆 قشنگ تبدیل به ابَر مردم آزار میشه، فک کن خونشو بریزی مالشم بخوری🤣😂قربون کینه شتریت برم من مرد
مبین در عبادت که پیرند و سست که در رقص و حالت جوانند و چُست خو مرد حسابی اشتر که اشتره به شعرعرب در حالت است و طرب گر ذوق نیست تورا کژطبع جانوری معلومه که طرف واسه رقص سرحال تره😂😂